آتش زیر خاکستر در بافق :

 هشداریم تا در گرداب جهل خود را بهلاکت نیندازیم !

یک فردائی بافقی


اخیراً زمزمه هائی باز بر زبانها افتاده که عده ای میخواهند با تکرار وقایع اخیر بافق ، وعده های عملی نشده مسؤلین را به آنان گوشزد نمایند و بقول خودشان احقاق حق کنند و می گویند حق ستاندنی است نه دادنی ! نگارنده بر این باور است که احقاق حق و تلاش در جهت استحصال حق یک جهاد مقدس است و مسلماً اتلاف جان و مال نیز در این مسیر تقدسی معنوی و الهی دارد و انسانها در همه اعصار و قرون بدنیال حقیقت و کسب حق خود بوده و هستند لاکن از موارد مسلم در دین مبین اسلام و سیره و سنت ائمه هدی (ع) این ولات امر مردم و مسؤلین هستند که برای استحصال این حق برگزیده و منتخب شده اند تا با تکیه بر عقلانیت و تمسک به نگرش مدیریتی امام المتقین (ع) جامعه را بر مدار حق و حقیقت اداره نمایند که اگر غیر این باشد این ریاست ها ارزشش از آب بینی بز نیز کم ارزشتر است و بقول دیگری از امام علی (ع) از استخوان خوکی که در دهان سگی باشد ارزش آن مقام پست تر است و خداوند متعال از مسؤلین تعهد ستانده تا حامی مظلوم و مدافع حق او باشند و تا آنکه با میدان داری او و اداء تکلیف خود ، مردم در آرامش و آسایش زندگی نمایند و دغدغه ازاله حق خود را نداشته باشند اما چگونه باشد اگر این مقامات گمارده شده برای احقاق حق مردم و اجراء عدالت اجتماعی خود از نظر علوم مدیریتی و امتثال به سیره مدیریتی ائمه معصومین (ع) از جمله فقراء باشند ! تلکیف در این میدان کاملاً مشخص است ، مردم خود به میدان خواهند آمد تا حقوق معطله خود را از حلقوم آنان بیرون کشانند که مسلماً در این فرایند نامیمون و غیر منتظره آتشی بپا خواهد شد – چون حوادث تلخ و دردناک اخیر بافق - و تر و خشک را با هم خواهد سوزاند و بیچاره این امت رنجدیده که عطای این مدیران بی عرضه برایش چون چاله می شود و ورود او به میدان حق طلبی مثال از چاله به چاه افتادن !


و لذا باید در اینگونه شرایط که آنتن های شیاطین فعال می شود و کینه های کهنه تازه می شود و غبار فتنه نیز جامعه را در بر می گیرد مواظب باشیم تا آن جهاد مقدس به ورود در اردوگاه دشمن و انحطاط اخلاقی و اعتقادی ما منتهی نگردد و نباشد مصداق کلمه حقی که باطل از آن برداشت شود و جریانی از سوی بعضی افراد بی هویت کلید بیچارگی و عدم تأمین ارامش مردم و جامعه را کلید نزد و خدای نا خواسته مصداق این مثل عامه نیز نشویم که آمدیم ابرویش را درست کنیم زدیم چشمش را هم کور کردیم ! و لذا در مسیر حق طلبی خود فرمان رهبر معظم انقلاب را بگوش جان گیریم و توصیه مکرر معظم له ( مد ظله العالی ) به کسب بصیرت و بصیرت افزائی در بین مردم جامعه نیز ناشی از توجه به همین امر است تا خود را بدست خود هلاک نکنیم و بجای گرفتن بهانه از دست بد خواهان ، بهانه برای حصر و تضییع بیشتر حقمان بدست آنان ندهیم . عقل حکم می کند تا در اینگونه شرایط که مدیران نا لایق توان مطالبه حق مردم را ندارند و جز به وعده و وعید و سرگردانی مردم اتکائی نمی کنند ، بجای آنکه عده ای را تحریک کنیم و به بهانه حق طلبی به خیابانها بکشانیم و بجای استحصال حق برای مردم محروم و درد کشیده جامعه ، نا امنی و بحران بیافرینیم ، بگردیم و در بین افراد جامعه تنی چند از افراد خداجوی ، مؤمن ، متدین ، متشرع ، شجاع و مدبر ، بصیر و اهل فن که در عرصه های سخت امتحان داده و جز به رضای حقتعالی سخن نگویند و آنگاه که سخن گویند جز حکیمانه نگویند ، و هم آنانی که هرگز بر توسن شور سوار نشوند و شعور خود را نیز به بهای اندک معاوضه ننمایند ، و برای سرفه کردن های خود نیز نرخ تعیین نمی کنند انتخاب نماییم تا ریشه مکر و کید خائنین و فرصت طلبان را با سلاح برنده حکمت و مصلحت و بصیرت قطع کنند و حقوق از دست رفته امت را با تکیه بر دیپلماسی مذاکره و گفتمان به او مسترد نمایند و بدانیم که تنها بصیرت مؤمن و مؤمن بصیر موجب هدايت و تأمین امنیت همه جانبه جامعه بوده ، دام های پهن شده نامرئی را نمایان و انسان را از غفلت بيدار و از مهلکه ها نجات مي هد انسان بصير به كمك اين قوه از خطر گمراهي و فريب خوردن در امور و موضعگيري غافلانه و حساب نشده در امان است و بقول بزرگان دین : بصيرت مانند سپري است كه در هنگام فتنه ها ومواقف خطرناك انسان را مصون و محفوظ نگه مي دارد و راحت تر از آنچه ما می پنداریم حق را به صاحبانش بر میگرداند پس اگر طالبی حقی مغصوب هستیم آنرا از این طریق مطالبه کنیم که غیر از این راه گمراهی و بدنامی است .

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا